زندگی جاریست...
وقتی که شروع به نوشتن در این گوشه ی دنیای مجازی کردم،بیست و هفت سال داشتم،امروز سی و هشت ساله هستم،یک زن شاغل مستقل،نمی گویم پخته،چون آدمیزاد تا دم مرگ رگه هایی از خامی را در خود دارد،هر چند عقیده دارم همان خامی ها،هیجان و طعم زندگی را می سازد.
مثلا همین چند وقت پیش یک گاف مالی بچه گانه دادم،البته جمع شد و گذشت، به کسی که نباید اعتماد کردم و رفیق عزیزی نگذاشت آسیبی به من برسد،قدیم تر ها هم اشتباه می کردم اما چیزی که امروزه تغییر کرده این است که نه از اشتباه می ترسم نه بعد از اشتباه خودم را شکنجه می دهم،در اصل رسیده ام به اینجا که می دانم زندگی خود خود همین اتفاقات و تصمیم های درست و غلط است...
خودمان را دوست داشته باشیم،لطفا لبخند بزنید و برای هم نیکی و نیک روزی آرزو کنیم.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۹ ساعت 23:9 توسط ویولت
|